گیتاگیتا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

گیتاجون

دوباره تولد

سلام گیتا جووونی عزیز دلم یکشنبه شب رفتیم خونه خاله زهرا مامان آرش جون خاله زهرا نتونسته بود بیاد تولدت واسه همینم ما یه دونه کیک گرفتیم و با کلاه و بادکنک به اتفاق مامان گیتی و یاسی جون رفتیم خونشون یه اتفاق جالب اونجا افتاد: دختر عمه آرش جون هم  مهمون بود و تولدش بود و کیک بهونه ای شد واسه گرفتن تولد زهرا خانوم! خدارو شکر خوش گذشت! اینم عکساش آرش جون و گیتا گلی:   تولد تولد تولد یهوییتون مبارک: گیتا جونی با زهرا جون وداداشیش: قربونت برم خوشکلم محمد صالح و گیتا پیاده روی یهویی گیتا جونی و باباش:       امروز هم تولد آرمان عزیزم...
31 شهريور 1394

دخترم دلم برای خنده های قشنگت تنگه

فرشته نازم سلام میدونی چند وقته مریضی؟ این چند روز واسمون نمیخندی... از شنبه 14 شهریور اول تب کردی . بی قرار بودی و معلوم بود دل پیچه داری. بعد از یک روز هم اسهال . دکترت گفت اگه مسمومیت باشه تا فرداش خوب میشه تبش و تو هم تبت قطع شد و همینطور اسهالت... اما بی قراریات خوب نشد دوروزه اسهال هم داری و بی حالی. دکتر احتمال حساسیت به لاکتوز داد . آخه من 5 شنبه جمعه گذشته بهت یکمی شیر با نی دادم.دیروز هم یکمی شیر خوردی . وزنت حدود 400 گرم کم شده و این نگران کننده است... اشتها نداری و باید به زور بهت غذا بدیم تازه دیشب تب خفیفی هم داشتی... هرکسی یه چیزی میگه: از دندوناته، ویروسه، باکتری وارد معدت شده و... خلاصه داغونیم! متاسفانه نم...
19 شهريور 1394

پشت صحنه تولد دخترم

سلام فرشته من راستش خیلی وقت بود در حال فکر کردن راجع به تولدتیم اما چون خیلی سرمون شلوغ بوده و چند روزی هم مریض بودیم فکرامون به مرحله اجرا نرسیده بود...     تازه یکشنبه 8 شهریور خواستم برات نوبت آتلیه بگیرم که مهدیه جون گفت فقط دوشنبه آتلیه هست و داره میره سفر ... واسه همین تا 4 صبح بیدار بودیم و لباساتو حاضر کردیم:      این   اینا هم حاصل کارمون: ساعت 9 هم پاس گرفتیم و رفتیم آتلیه. اصلا همکاری نکردی راستش خیلی بازیگوشی و حواست به اسباب بازی و وسایل آتلیه پرت می شد. خلاصه با هزار بدبختی یه عکس گرفته شد     اینم عکس منتخب:   ...
18 شهريور 1394

دخترم تولد یکسالگیت مبارک...

سلام دختر یکساله من عمر زود میگذره و اصلا باورم نمیشه یکسال از لمس بودنت میگذره خیلی خوشبختم که دخترم تو هستی... امروز تولدت برگزار شد... خداروشکر همه چی خوب بود. سه روزه مریضی امروز بهتر بودی. اما خیلی بد اخلاق!!! خوابت به هم ریخته بود . تمام مدت تولد بغلم بودیییی یا هم با بابایی توی محوطه... خلاصه خودت که بهت خوش نگذشت. امیدوارم مهمونا بهشون خوش گذشته باشه... کلا فکر کنم تولد یکسالگی خیلی سخت برگزار میشه چون هم نی نی ها اذیت میکنن و البته خودشون اذیت میشن هم اینکه بزرگترا نمیدونن چیکار کنن. خداروشکر که همه چی به خوبی برگزار شد: امشب چندتا عکس میزارم و بقیه باشه واسه بعد:   گیتا و امیر محمد &nbs...
16 شهريور 1394

آخرین روزای قبل از یکسالگی

گیتای نازم سلام عزیزم پنج شنبه گذشته شما اولین مهمونی تولد دوستت امیر محمدو رفتی پسر دوستم خاله سمانه که اتفاقا همسایه هم هستیم! البته چون ظهرش خوب نخوابیدی اصلا سرحال نبودی و فقط یکساعت اولو بودی و بعدش با بابایی رفتی دور دور چندتا عکس با امیر جون   امیر محمد و گیتا و حلما دختر عموی امیر محمد     جمعه هم اولین جشن عروسی رو رفتی. توی این یکسال زیاد مراسم عروسی دعوت بودیم اما ترجیح دادیم بعد از مراسم سالگرد دایی پوریا بریم. البته راستش هنوز آمادگی حضور در مراسم جشن رو نداشتم... اینم چندتا عکس از حضورت در عروسی نوشین جون دوستم جمعه 6/6/94 امیدوارم خوشبخت بشن:      ...
9 شهريور 1394

تولد امام رضا (ع) و گیتای گلم مبارک...

سلام مهربونم درست یکسال قمری از آمدنت به جمع ما میگذره... خیلی خوشحالم که تو روز میلاد امامی به دنیا اومدی که ما هرچی داریم از ایشونه... امامی که معروفه به امام مهربون گیتای نازم: دلم بدجور هوای مشهد رو کرده. چند بار قسمت شد با بابایی روز میلاد امام رضا (ع) مشهد بودیم. اولین بار 88/8/8 بود... یادش بخیر امیدوارم بتونیم همه با هم دوباره روز میلاد حرم باشیم و لذت ببریم... دیگه بزرگ شدی و خانوم... راه میری خدا رو شکر و خیلی خوب راه رفتنت رو کنترل میکنی تا خدای نکرده زمین نخوری. دوست داری مستقل باشی و آب و غذاتو خودت و بدون کمک من بخوری و این موضوع درسته کار منو چند برابر کرده اما خیلی شیرینه. دوتای دیگه از دندونای کوچولوتم د...
4 شهريور 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیتاجون می باشد